مطرود پراوازه

ساخت وبلاگ

ژول ورن عاشق سفر و دریانوردی بود. اما باید درس میخوند و وکیل میشد. چون باباش دوس داشت

یازده سالگی قایمکی رفت با یه کشتی سفر کنه,باباش اومد دنبالش کتک و فحش کاری که نفهم! من با این دک و پوزم, بچه دریانورد داشته باشم؟! اینهمه دادم تو خوردی گنده شی که آبروم باشی,نه مایه ننگ...

خیلی ضربه سختی بود. رفت مدرسه حقوق. اما دلش که رضا نبود,برای همین تخیلش قوی شد. حالا با تخیلش سفر میکرد و دنیا رو میگشت...

همینکه حقوق میخوند,کارم میکرد. تئاتر میرفت. از نون شبش میزد,نمایشنامه های شکسپیر رو میخرید. مثل خیلیها. روزا میرن سر کلاس بدون اینکه دوسش داشته باشن چون ازشون میخوان و ضمنش کاری رو میکنن که دوس دارن و درک نمیکنن اطرافیان... شبا نویسندگی میکرد.نمایشاش که صَنّاری ارزش نداشت رو دستش باد کرد. اما داستاناش ترکیب علم و تخیلی بود که بخاطر سرکوب پدر بهش رسیده بود.

یه نویسنده جوون بی اسم. 25 تا انتشارات برد. کسی یه قرون کف دستش نذاشت. گفتن مال خودت اینا چیه! اخرین انتشارات قبولش کرد. قرار شد داستان و هیجانشو ببره بالا و دوز علمیشو کم کنه. تا 20 سال قرارداد بستن و قرار شد سالی دوتا کتاب براشون بنویسه.

بعدش حقوقو گذاشت کنار و حتی کشتی کوچیک خرید و سفر رفت!

الان اسم ژول ورن رو زبوناس. خیلیا میشناسنش. 

میدونی. اگه مشاورم اینجا بود میگفت ببین! همیشه ایست و توقف و توسری خوردن و مشکلات بد نیست. اگه پدرش این کارو نمیکرد,اگه تخیلش قوی نمیشد,اگه سبک جدید ایجاد نمیکرد,میشد یه خری عین همه. مشهور نمیشد! عالمگیر نمیشد...همیشه چیزی که فک میکنی بدیه,شر نیست. پشتش خیر داره

ولی میدونی! من میگم گور بابای شهرت. پدرش گند زد به شوق و ذوق و علاقه و کنجکاوی کودکانه ش. دیگه هیچ کدوم از سفرای بزرگسالی به اندازه اون سفر یازده سالگی مزه نمیده. تاثیر گزار نیست. شهرت مگه میتونه احساسات سرکوب شده شو جبران کنه؟! 

بعدم,این انتشارات اخر نجاتش داد. اگه یه حامی فرهنگی نباشه,جوون اس و پاس و بی نشون و مطرود از خانواده رو کی میبینه؟ سکو از کجا پیدا کنه؟ 

موسسه,نهاد فرهنگی و هرچیزی مرتبط با اینها,فرهنگسازه. میتونه مسیر فرهنگو تغییر بده. با سیاستهایی که داره. اگه بودجه بذاره برای کشف استعداد, اگه راهنمایی کنه و کژی ها رو مستقیم کنه و بدونه داره چی کار میکنه, وضع خیلی فرق میکنه.

 یکی تو مایه های ژول ورن, عصر امروز,کجا پذیرفته میشه؟ کجا داره بره تا خودشو عرضه کنه و بدونه میتونن شکوفاش کنن؟ سیاست فرهنگی برای کشف استعداد داریم ؟ همون سازمان ثبت اختراعات سرویس میکنن تا یه طرحی رو بپذیرن که عینی و عملی و ابزاریه. اما برای بخش فرهنگی چی داریم؟ 

بعدم علوم انسانی رو میکنن تو بوق و کرنا و میگن پیشرفت پیشرفت!

دقت دارین؟ من دارم قرن 19 میلادی اروپا رو با قرن 21 ایران میسنجم...

خیلی کار سختیه پذیرش و پرورش نخبه فرهنگی؟

آبی گم شده...
ما را در سایت آبی گم شده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1mazgat2 بازدید : 169 تاريخ : جمعه 4 فروردين 1396 ساعت: 21:56