عمر کوتاه

ساخت وبلاگ

بخش اعظمی از مراجعین فروشگاه، پیرمردا و پیرزنای بازنشسته اند.

کسایی که واسه خودشون کسی بودن. ولی الان یه پیر بازنشسته اند‌ که تو خونه اند‌ و گاها برای فرار از کسلی و تنهایی، میان خرید. 

آدمایی که شاید زمانی زبانزد بودن ولی الان هیچ توانایی خاصی ندارن و فرسوده و اسقاطی شدن. اما سعی میکنن سرشونو بالا نگه دارن و نیفتن‌. 

کسایی که توانایی جسمی شون پایین اومده‌. سخت راه میرن. زشت شدن و حتی دستشون میلرزه‌. اما دست از ریاست و چرت و پرت گویی برنمیدارن. هنوز فکر میکنن عالم دست اوناست.

نمونه شو تو خونه داریم.

از وقتی اینا رو دیدم، دیگه از داشتن پدرومادرم خجالت نمیکشم. فهمیدم خیلیا اینطورین. تایپ این آدما همینه‌. تغییرناپذیرن و احمق. همینن. بپذیرشون و رد شو. 

بهشون که فکر میکنم میبینم خیلی شرایط سختیه. اوج سقوطه. و این دردناکه‌.

اما زندگی کوفتی همینه. 

واقعیت اینه ما هرچقدرم عمر کنیم، نهایتا فقط ۳۰ سال فرصت داریم خودمون باشیم و لذت ببریم‌.

از ۰ تا ۱۸ که هیچی دست خودمون نیست. از ۱۸ تا ۵۰ و خردی نهایت زمانیه که میتونی ازش لذت ببری‌.

۱۰ سال از این زمان من گذشت و هیچ گهی توش نخوردم که بگم آخیش! می ارزید به زندگی کردن! هیچ چیزی راضی ام نکرد که بگم بدستش آوردم و لذت بردم از امکانات زندگیم. جوونیم‌‌. بدن سالمم.

کمی کوهنوردی شاید این حسو تو وجودم زنده کنه. کمی هم کار با بچه ها. اما همیشه سایه شوم نگاه منفی خانواده بالاسرم بوده و نذاشته درست انجامش بدم‌. همیشه نفی. همیشه نهی‌. همیشه کارشکنی و جفت پا گرفتن برای زمین خوردن.

نمیدونم اینا که به خدا و پیغمبر معتقدن، اون دنیا چطوری میخوان جواب بدن که چقد منو آزار دادن‌‌‌‌‌...

آبی گم شده...
ما را در سایت آبی گم شده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1mazgat2 بازدید : 49 تاريخ : جمعه 28 مهر 1402 ساعت: 20:35