خویشتن داری؟

ساخت وبلاگ

اساسا برام سواله چرا تو golden time دوران جوانیم که میتونم از نظر جنسی بهترین عملکردو داشته باشم، هر روز و هرروز خودمو نگه دارم و نادیده بگیرمش؟

تا کی میتونم فکر و ذهنمو جمع کنم و عفت پیشگی کنم؟

چرا نباید با اون پسرداف محل کار که سروگوشش برای من میجنبه، لاس نزنم و ازش روبرگردونم؟

وقتی این همه صبر کردم و تمام توقعاتمو پایین آوردمو هیچ اتفاقی نیفتاد ، وقتی سنم داره میره بالا و هرروز فشار و فشار، وقتی هیچ راهکاری جز خشکوندن ریشه ی این اتفاق تو بدنم و دست به دعا شدن به دامن خدا به ذهنم نمیرسه، چرا نباید راههای جدیدترو انتخاب کنم؟

آدمی که گشنشه، غذا میخواد و من دیگه طاقت روزه ندارم...


پ.ن: روز دختر امسال خاله پیام داد: روزت مبارک محجوبترین دختر دنیا....

هنوز که اتفاقی نیفتاده ولی وقتی یادش میفتم که این افکار به ذهنم داره خطور میکنه و دیگران همچین تصوری درباره ام دارن، خجالت میکشم.

پ.ن 2: بماند که از شنیدن تبریک تو روز دختر دیگه احساس ننگ میکنم. دیگه دیر شد.26 خیلی زیاده. برای من که از 19 سالگی دارم تحمل میکنم، خیلی زیاده.

پ.ن: اینجا تنها جاییه که درباره این چیزا مینویسم و احدی از احساسات من خبر نداره. برا همین وبلاگو زخمی کردم.

آبی گم شده...
ما را در سایت آبی گم شده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1mazgat2 بازدید : 141 تاريخ : چهارشنبه 26 آذر 1399 ساعت: 17:26