وحشی تلخ

ساخت وبلاگ

از وقتی تلخ و وحشی شدم,بهم احترام میذارن,حدودمو میشناسن,کمتر کل کل میکنن و آزادترم.

وقتی مهربون و ساده بودم,وقتی اجازه میدادم حرف بزنن که اگه درست بود, متقاعدم کنن, انگار نمیدیدنم.انگار یه خمیر بودم که شکلش بدن. چون حرف و خواسته ی من اهمیتی نداشت. راحت از روم رد میشن.

انگار زبون این آدما,زبون خوشی و صداقت و مهربونی نیست.

یادگرفتن با تحکم و وحشی گری ارتباط برقرار کنن.

هنوز دوره های بیشرفی و دروغگویی رو خوب یاد نگرفتم. ایشالله برنامه ی بعدیم,سرمایه گذاری رو این موارد...

آبی گم شده...
ما را در سایت آبی گم شده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1mazgat2 بازدید : 194 تاريخ : پنجشنبه 15 تير 1396 ساعت: 6:50