مهارت دردپروری

ساخت وبلاگ

آخرین تمرین، باز کردن 180 درجه است.

استاد آمد بالاسر یکی از کمربند آبی ها که نمیتوانست خوب باز کند.

درد دارد این تمرین ها. مخصوصا اگر استاد خودش بیاید.

با ناله خودش را زود جمع کرد.

استاد گفت: " اگر جمع کنی، از کلاس میروی بیرون

یک ورزشکار، درد نمیفهمد.

مغز که فرمان درد داد، توجه نمیکند. میگذاردش کنار

کارش را انجام میدهد.

ورزشکار اراده دارد.اگر نمیتوانی ورزشکار باشی، برو بیرون و دیگر نیا..."

درد را در چهره اش می دیدم... سعی میکرد جیغ نکشد.

میدانی... ورزشکارها درد را از خودآگاه و ناخودآگاهشان بیرون کرده اند

برای همین هزار جایشان آسیب دیده و نمیدانند.شاید هم میدانند و حس نمیکنند.شاید حس میکنند و اهمیت نمیدهند.

ندیده گرفتن درد هم مهارت میخواهد.باید برای این هم وقت بگذارم.

اما اگر به باقی رفتارهایم سرایت کرد، چه؟

اگر کسی اذیتم کرد و درد را بی اثر کردم و به روی خودم نیاوردم،چه میشود؟

درد مثل آلارم هشدار میدهد بس است! توقف کن. آسیب در راه است...

اگر درد را بی اثر کنم، انگار اجازه داده ام طرف مقابل فکر کند هیچم.حس ندارم و میتواند پیش بیاید.

اما همین خنثی کردن درد هم مقاومت را بالا میبرد.

شاید واقعا مقاومتم بالا برود و پیشروی فرد مقابل بی اثر باشد...

پس درد برای چه آفریده شده؟ مگر ورزشکارها آدم نیستند؟

آبی گم شده...
ما را در سایت آبی گم شده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1mazgat2 بازدید : 186 تاريخ : چهارشنبه 5 آبان 1395 ساعت: 11:10