آبی گم شده

متن مرتبط با «دوستي ها» در سایت آبی گم شده نوشته شده است

صدای جهان در دوربین فروشگاه

  • یه روز یه پسره اسکل اومد تو رفت جلو دوربین شروع کرد انگلیسی با لهجه هندی صحبت کردن! میگفت من فلانی ام. جنگ رو متوقف کنین, ...ادامه مطلب

  • پیردختر تنها

  • مغز آدما تو بچگی و جوونی ، متناسب با محیط ، هوشمندانه انتخاب میکنه چه واکنشی داشته باشه که همه چیز رو براش مناسبتر بکنه. و از زنجیره این واکنش ها رفتار ایجاد میشه و از ترکیب این رفتارها الگو ایجاد میشه. پیروی از این الگو طی سالیان طولانی براش طرحواره میسازه که تغییرش خیلی خیلی سخته. مثلا یکی تو بچگی اش اجازه بیان نظرات نداشته و دائم مجبور بوده بترسه از بیان عقیده اش. این بچه تو خونه ای که استبداد وجود داشته، باید روشی برای بقای خودش ایجاد میکرده. مثلا حرفاشو یواشکی به دوستش بگه. یا دفترچه مخفی داشته باشه یا هرچیزی. این بچه این روش رو خیلی زیرکانه و تمیز انجام میده. چون هوش و حواسش سرجاشه و نمیخواد نم پس بده و خطری تهدیدش کنه. این نوع برخورد تا 50 سالگی هم بنظر من جوابه. آدما میتونن رفتارا و روشاشونو هوشمندانه بکار ببرن. ولی بعدش، فکر میکنم رفتار و روحیه آدمم مث بدنش مستهلک و ضایع میشه. مث پوستش چروک میشه. مث استخوناش پوک میشه. این پوست همون پوسته ولی چروک. این رفتارم همون رفتاره، ولی چروک! بدقواره و تو ذوق زننده! برای همین رفتاری که تو بچگی با خانواده ات داشتی شاید جواب باشه و بهترین گزینه بوده، و حتی تو جوونی میتونستی کنترلش کنی، ولی تو پیری ، زشت و بدقواره است و یه سری چیزاشم از دستت درمیره. مث لرزش دستت. مث آروم راه رفتنت. رفتارای مامان و بابام چن ساله خیلی بیشتر میزنه تو چشمم. قبلا خیلی قشنگ کاور میکردن یه سری چیزا رو . مثلا هوشمندانه جلوی منو میگرفتن تا قانع بشم و چیزی که خودشون دوست داشتنو انجام بدن ، و واقعا هنرمندانه این کارو میکردن. اما الان خیلی زارت میخوره تو صورتم! چون دستشون میلرزه. چون هوشمندتر شدم و حنا شون خیلی کمتر رنگ داره... راستش بخش غمگین قضیه اینه که رو, ...ادامه مطلب

  • رهایی از

  • خدایا کمک کن از فشاری که توش گیر کردم، با طمانینه خارج بشم اگه امتحانه، درکش کنم. اگه تاوانه، تحملش کنم.اگه لطفه، روی قلبم بذارم. کمک کن بتونم که بی تو هیچ چیزی ممکن نیست... دلم آسودگی قبرو میخواد دلم تنهایی و پر کشیدن به سمت تو رو میخواد بغلم کن خدا متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشدبا این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد. بخوانید, ...ادامه مطلب

  • رو به افولها

  • سه شنبه, ۷ تیر ۱۴۰۱، ۰۱:۵۸ ق.ظ همه دور و بریامون دارن پیر و فرتوت میشن هیچ کس ازدواج نمیکنه و هیچ بچه ای بدنیا نمیاد همه دارن پیردختر و پیرپسر میشن بدون اینکه ثمره خاصی از زندگی شون به دیگران برسه همه جا صدای درد و بیماریه صدای خنده و شادی و هیاهو نمیاد به تنگ اومدم دلم میخواد برم قبایل آفریقایی با اون سیاهپوستای آنگولایی برقصم و بیخودی شاد باشم بلکه یکم دلم تازه شه.... ۰۱/۰۴/۰۷ ۲۳ نمایش بخوانید, ...ادامه مطلب

  • رها رها رها من

  • تمام مقاطع تحصیلیم،حول و حوش ساعت نه - ده ،از پنجره مدرسه، خیابونا رو نگاه میکردم و آرزو داشتم یه بار،جای اون آدما بیرون باشم...آزاد و رها،بدون اینکه کسی کاری بهم داشته باشه.امروز یه کار بانکی داشتم و از جلو مدرسه راهنمایی مون رد شدم و توش سرک کشیدم!حالا نه دانش آموز بودم ، نه معلم ،نه محصل، نه کارمند رسمی، نه زن بچه داری که پابند چیزی باشه که بخواد زود برگرده., ...ادامه مطلب

  • گفتم بدوم تا تو همه فاصله ها را

  • سال پیش دانشگاهی خیلی رومون فشار بود. فراتر از تمام بچه های پیش دانشگاهی دیگه چون ما مدرسه مونو تغییر داده بودیم و همه میگفتن شکست میخورین. دائم القا میکردن و ما مثل یه جنگجو ایستاده بودیم حتی بعضیا ا, ...ادامه مطلب

  • درها را باید بگشایم...

  • بالاخره درا رو گشودم و سعی کردم روحمو گسترش بدم. دوباره بشم همون آدم قبلی که خوبی رو برای همه میخواست... امروز یکی از بچه ها رو دیدم و اجازه دادم بیاد باهام حرف بزنه. گفت مدتها بود دنبالم میگشت تا ازم بپرسه چرا نیستم. چی کار میکنم؟ دنبال چیم. بهش گفتم من خسته از دانشگام. توی رتبه یک دنبال چی هستی...؟ گفت آرامش درونی خودم. و مدتها درباره ارامش,اجتماع,درون صحبت کردیم. گفتم اقای فلانی برای چی اومدی این سوالا رو ازم پرسیدی؟ گفت چون این اخرا قیافه ات نشون میداد. میخواستم خودت بگی چرا خسته شدی. گفتم من خیلی باشما واحد نداشتم. تو اون کلاسا هم خیلی حرف نزدم . از کجا فهمیدی چی بودم و چی میخواستم؟ گفت گاهی حرف نزدن بیشتز از حرف زدن معرف آدماست. فعالیتات نشون میداد کی هستی. گفتم چه فرقی به حال شما میکرد. به درک. یکی کمتر. چه اهمیتی داشت چی سرم اومد گفت تو فرق میکردی. تو با علاقه اومده بودی. گفت زمانو از دست نده. چقدر میخوای فکر کنی. عمرت داره میره. گفتم من راضی ام. درباره انتخاب حرف زدیم. انتخابهای مهم زندگی . و تاثیرشون. دربازه میزان اثر شرایط.انتخاب ادما... بهش گفتم حرفات با استاد فلانی مشترکه., ...ادامه مطلب

  • زیر صفرها

  • شبی که حافظ ناظری اومد و مهمان خندوانه شد,تعجب کردمجایگاه حافظ تو ذهنم طوری بود که تو برنامه معمولی و تلویزیونی پا نذاره. کلا تریپ اش فرق میکنه. انگار فریز شده اس برای کارهای خیلی بزرگ. با اومدنش,این حجابو شکست اما تصوراتم پاک نشد. تمسخرات جناب خان هم,این مساله رو تشدید کرد. اونجا که گفت" همه زندگیمو خودم ساختم،رفتم خارج درس خوندم و از صفر,زیر صفر شروع کردم." خواستم بگم برادر,شما حتی اگه تنهایی و گرسنگی و نبود زبان مشترک تو کشور غریبه رو تجربه کرده باشی , همینکه اسمت میاد,یعنی از بیست شروع کردی..! بدونِ اینکه کسی شخص خودتو بشناسه,اسم پدرتونو "شنیده" و این یعنی حمایت,برتری حتی اگه تو عرصه دیگه ای هم فعالیت داشتی,باز هم از صفر شروع نمیکردی به دلیل این انتساب خانوادگی. زیر صفر شما اونجا شروع میشه که اسکی جزو ورزشهای مورد علاقه شماست و برای جلوگیری از آسیب دیدن احتمالی انگشتان دستتون برای نواختن ساز,مجبور به ترک این ورزش میشین و به باقی علاقه مندی هاتون میپردازین... اما زیر صفر مردم از گرسنگی شب و بی پولی موقع ازدواج و بیکاری و بی اعتباری شروع میشه... , ...ادامه مطلب

  • مهارت دردپروری

  • آخرین تمرین، باز کردن 180 درجه است. استاد آمد بالاسر یکی از کمربند آبی ها که نمیتوانست خوب باز کند. درد دارد این تمرین ها. مخصوصا اگر استاد خودش بیاید. با ناله خودش را زود جمع کرد. استاد گفت: " اگر جمع کنی، از کلاس میروی بیرون یک ورزشکار، درد نمیفهمد. مغز که فرمان درد داد، توجه نمیکند. میگذاردش کنار کارش را انجام میدهد. ورزشکار اراده دارد.اگر نمیتوانی ورزشکار باشی، برو بیرون و دیگر نیا..." درد را در چهره اش می دیدم... سعی میکرد جیغ نکشد. میدانی... ورزشکارها درد را از خودآگاه و ناخودآگاهشان بیرون کرده اند برای همین هزار جایشان آسیب دیده و نمیدانند.شاید هم میدان, ...ادامه مطلب

  • دوستی ها

  • میدانی؟ بهترین دوستی ها کدام است؟ همان که بی تاب دیدارش باشی خرج بیهوده نداشته باشد و نگرانی پیامدهای بعدی تشنه ی شنیدن باشی و از گفتن حرفهای باد کرده دلت نهراسی... آنقدر حرف که اتمام زمان عامل جدایی باشد و باااااااز  هزار حرف نگفته باقی بماند... صحبتها تو را به وجد آورد، آنقدر که احساس کنی جزیی از وجودت را جایی گذاشته بودی و دوباره بدستش آورده باشی خانه که برمیگردی، آرام باشی یا سرشار از انرژی برای شروعی نو آرام گرفتن دل هدف باشد ؛ نه سوژه یابی اینستا و متعلقات. دوست های قدیمی، پازل های گم شده ی وجودی مان هستند که برای تجدید هویت مان، به دیدارشان احتیا,دوستی ها,دوستي ها,دوستی های خیابانی,دوستی های قبل از ازدواج,دوستی های اینترنتی,دوستی های ماندگار,دوستی های مجازی,دوستي هاي خياباني,دوستی های دختر و پسر,دوستی های افراطی ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها