آبی گم شده

متن مرتبط با «افراد بی ظرفیت» در سایت آبی گم شده نوشته شده است

صدای جهان در دوربین فروشگاه

  • یه روز یه پسره اسکل اومد تو رفت جلو دوربین شروع کرد انگلیسی با لهجه هندی صحبت کردن! میگفت من فلانی ام. جنگ رو متوقف کنین, ...ادامه مطلب

  • بیمه بشیم

  • تو ۲۹ سالگی، رفتم خودمو بیمه کردمالبته سر کار ، ۲ سال بیمه بودم قبلا. ولی چون میچرخم همه اش، جای ثابتی نیستم که بگم بیمه میشم.ولی به تازگی به این فهم رسیدم که بیمه اجتماعی چیز خوبی است!و نیازه بخشی از حقوقت به این بگذرهقبلا تو این سطح درک نبودم واقعا. میگفتم مگه من چقد حقوق میگیرم که بخشی شو بدم جای دیگه.رسیدن به جایگاه الان، مستلزم زمان بود. و قطعا گذروندن این شرایط که هرچقدر دلم میخواد خرج کنم. اونقد که بگم آخیش! سیر شدم. آخیش! دیگه حسرت ندارم. آخیش! حالا فکر فردا کنم.... + بعد تولد ۲۵ سالگی، اولین کاری که کردم، بیمه عمر بود.شبا میشستم فکر میکردم اگه اتفاقی بیفته، فلج بشم، اینا حتی پول ندارن برام ویلچر بخرن...چی کار کنم؟فهمیدم بیمه عمر، همین کارکردو داره. سالانه یه مبلغی میدی ، هم پس اندازه، هم اینجور مواقع کمکه.ولی عقلم به بیمه تامین اجتماعی نمیرسید، شایدم پولم, ...ادامه مطلب

  • بیخ پیدا کرد

  • دوستم تو دوره طلاق عاطفیه.منتظر یه اتفاقه که بزنه بیرون و تموم کنه. مثلا مچ پسره رو تو خیانت بگیره. تازه فهمیدم چرا انقد عصبی بود این همه سال و چیزی نمیگفت دختر سرزنده و شادی که باهم به ترک دیوار میخندیدیم یه لحظه بیکار پیداش نمیکردی، شده بود یه افسرده بی انگیزه که تنها مسافرتا و تفریحاتش بعد ازدواج، با خودم چن سال پیش بود.پسره یکی از خفن ترین مدیرای یه موسسه خصوصی بود که الان شده چس کارمند. از وضعیت مالی و تغییر ماشینش نگم... برگ و پرام ریخت وقتی شنیدم. بهش گفتم انقد سریع به طلاق فک نکن. مشاوره برو. گفت رفتیم و چیزی نشد. گفتم تعریف کن. فهمیدم مشاوره های بدی انتخاب میکرده که خودشون پایبند نمیشدن بهش. مشاوره خوب معرفی کردم و انداختمش تو مسیرمشاوره آخری که رفتن، گفته 8 مورد جدی دارن که اگه اصلاحش نکنن، بزودی باید طلاق بگیرن. یعنی کار خیلی بیخ داره... بخوانید, ...ادامه مطلب

  • عصر گذار، عصر بی خاصیت

  • امروز جایی کامنتی میخوندم که از خاطرات به جا مونده ذهنش از سال 88 نوشته بود؛ اون موقع که 6 سالش بوده و همه چیزو خوب نمیفهمیده اما تصویر اون سالها تو ذهنش خط انداخته و با اینکه ربطی به قضایا نداشته ، چ, ...ادامه مطلب

  • خود محور خود کم بین

  • یکی از چیزایی که خیلی آزارم میده و هنوز نتونستم درستش کنم، روایت "من گونه" نوشته هامه. یعنی نمیدونم فقط مختص نوشته هاست ، ولی چون نسبت به نوشته ها ارزیابی بیشتری دارم،میتونم اینو بگم.  "من" تو نوشته ه, ...ادامه مطلب

  • احترام، تو بحث علمی بی اساسه

  • امروز متوجه شدم تو بحثها دقیقا تا اونجایی پیش میرم که مرز احترام شکونده نشه احترام تو بحث یعنی چی؟ یعنی طرف از اینکه بفهمه حرفش اشتباه بوده ضایع نشه. یا یه جوری قضیه رو ماله بکشم که بگم هردوتامون درست, ...ادامه مطلب

  • خانواده عقده ای با تربیت دیکتاتورانه

  • مامان و بابا تمام این سالا یه کاری کردن که وقتی نیستن,برادرام مث قحطی زده ها شروع میکنن به پختن غذاهای جدید و خلاقانه و چرب و پرادویه تا عقده ی تمام غذاهای رژیمی و بی مزه ی بیمارستانی و هویجی این ساله, ...ادامه مطلب

  • بند بی دلیل

  • دوست دارم برای تعطیلات برم شمال پیش عمه هام.ولی بابا میگه تنهایی نه.و سرسختانه مقاومت میکنه. دیروز به بابا گفتم تو همیشه زنده نیستی بهترین نوع تربیت اینه که بعد از مرگتم من همونی باشم که تو میخوایی نه اینکه احساس کنم تازه از قفس رها شدم و وقت شروع هرکاریه. امیدوارم این کارساز باشه و متوجه باشه همیشه به عملکرد من مسلط نیست و با این روش باعث میشه بعدها کاری کنم که حتی در شأن خودمم نباشه..., ...ادامه مطلب

  • نوای بی نوایی

  • بنظرم خیلی دور از ذهن نیست به اینجا برسم؛  یه ساز بگیرم دستم,کنار ایستگاه مترو پول جمع کنم... مگه اینا کی اند؟ اونی که نه تنها تو سطحی از رفاه بوده که بتونه یه ساز بخره,بلکه در سطح شعور و فرهنگی قرار داشته که هنر موسیقی رو یاد گرفته, و این ب احتمال زیاد نشئت گرفته از فرهنگ خانوادگی بوده و شایدم تحص, ...ادامه مطلب

  • انتقاد بیمارگونه

  • تا حالا به سبک کارای مهران مدیری دقت کردین؟ کلا بر پایه انتقاد ساخته شده. یعنی منتظره ببینه بقیه چی کار میکنن، با فراست و توجه اونا رو میگیره، کمی طنز ترکیبش میکنه و به مردم ارائه میده خواه مواد انتقادیش فرهنگ مردم باشه خواه مسئولین اصلا هم کاری نداره گفتنش تاثیری رو جامعه داره یا نه، انگار همون رسا, ...ادامه مطلب

  • عروس بی قدرت

  • مامانبزرگم میگفت اون موقع ها رسم نبوده خیلی سر و صورتو ترتمیز کنن قبل ازدواج که هیچی,اصن حکم حرام داشت! یه بار وقت عروسی, هر سالم دم دمای عید مثلا,یه خانومی میومد تو محل,عروسای خونه, دور از چشم مادر شوهر, یواشکی میبردنش ته انباری,صورتاشونو بند می انداخت... عروسا یواشکی دوقرون از شوهرشون میگرفتن میدادن به خانوم. بعدم وقتی حضرت خانوم.میفهمید,قشقرق به پا می انداخت و خونه رو شر میکرد نمیدونم مادرشوهر بوده یا دیو دوسر آخه این چه رسمیه که عروس حتی اجازه تمیز کردن صورت خودشو نداشته به گمونم زیبایی از ابزار قدرت محسوب میشده و مادرشوهر اینطوری سعی میکرده قلم پای عروسو برای ابراز وجود و قدرتنمایی بشکونه... وحشی, ...ادامه مطلب

  • خفگی بیانی

  • امروز به حرف زدن و بیان خودم دقت کردم وقتی دارم با اساتید حرف میزنم,همیشه گیر دارم. واژه ها یادم نمیاد و تپق میزنم. اما همون لحظه اگر به دوستم رو کنم و ادامه بدم,جملات کامل و قاطع و درستی بیان میکنم. امروز فهمیدم چرا. فهمیدم چهار سال از چی درد میکشیدم. چون موقع حرف زدن با اساتید,من,من نبودم! سعی میکردم خودمو تو چارچوبی قرار بدم که باهاش آشنا نبودم و این چارچوب نمیتونست نیازهای کلامی و بیانی من برای بیان هیجانات و واژه های مصطلح خودمو دربر بگیره.در نتیجه همیشه گیر داشتم,همیشه ناقص بود و همیشه احساس ناکامی داشتم. البته دوست تا دوست هم فرق میکنه! کلا دوستای دانشگاه فرهیخته بودن و نمیشد خیلی از واژگان دوران دبیرستان استفاده کرد اینه که کلا تو دانشگاه احساس خفگی زیاد میکردم. تو چارچوبی بودم که نه بهش اعتقاد داشتم نه میتونستم دوسش داشته باشم و نه دلیلی برای محدود کردن خودم پیدا کنم. من آدم کوچه بازاری نیستم ولی پاستوریزه حرف زدنم نمیچسبه. اصن هرکس سبک بیانی خاصی داره. لازم نیست حتما فحش باشه. واژه ها و اصلاحای  غیر رسمی مثل آره والا! , دمت گرم , باحال و... بد نیستن,اما گفتنش تو جو رسمی و خشک, ...ادامه مطلب

  • به دنیا بیا

  • استاد باشگامون نی نی توراه داره. فک کنم الان چهارماهش شده باشه. شکم تخت و ورزشکاریش خیلی نیمده جلو ولی مشخصه فرق کرده. جدیدا دستشو ناخودآگاه میذاره رو شکمش؛ همون حین که داره داد میزنه چی کار کنیم قدرت و سرعتمون بیشتر بشه, همون موقع که داره مسابقه هامونو داوری میکنه... حس خوبی دارم وقتی میبینمش.احساس میکنم گرمای دستش روی سر خودمه. حس میکنم بچه اش میتونه حال خوبی تو دنیا داشته باشه,انگار میتونه بین دستای مامان و حمایت باباش,امنیتو بچشه. به خانواده شون که فک میکنم,وقتی روابط و خونه شونو تصور میکنم,حس خوشبختی شون منم گرم میکنه  حس میکنم میتونم تو دنیا زندگی کنم،انگار هنوز امنیت هست؛غیر از خونه ، پیش مامان و بابا،حتی کنار آدمای غریبه...., ...ادامه مطلب

  • جماعت بی آداب

  • آهای تو که متصدی جایی هستی و مث سگ با آدم برخورد میکنی... فک کردی کی هستی؟ حیوون. تو اگه اونجا نشستی واسه اینه که جواب منو بدی. گور بابات که نمیخواستی و مجبور شدی این شغلو انتخاب کنی. من که کارم به تو افتاده, باید جور اخلاق سگی تو رو بکشم؟! به من چه که دیشب با شوهرت دعوا کردی و خوب نخوابیدی. به من چه که یه سری احمق میان اینجا و چرت و پرت میپرسن.  جواب سلام و خسته نباشید من , پشت چشم نازک کردنه روانی؟ چرا متصدی های کتابخونه,اداره , بیمارستانا انقد وحشی اند؟؟؟ +معلومه عصبانی ام یا بیشتر بروز بدم؟, ...ادامه مطلب

  • بیدار شم چی کار کنم؟؟

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها